گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد چهارم
[سوره البقرة ( 2): آیه 214 ] ....



ص : 71
اشاره
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّۀَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّی یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا
( مَعَهُ مَتی نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ ( 214
ترجمه و شرح .... ص : 71
در این آیه مبارکه خداوند متعال مؤمنین را متوجه میسازد که اختلاف ایشان و مخالفانشان و اذیت و آزاریکه از کفار و اهل کتاب
میبینند قانون و سنت ازلی جهان است که اهل عقیده بایستی همیشه از عقیده خویش دفاع نموده و در راه آن دچار درد و رنج
گشته و بر عقیده خود استوار بمانند تا شایسته پیروزي الهی گردند لذا خداوند متعال بعنوان تسلیت و دلداري پیغمبر و اصحابش
صبر و تحمل امتهاي گذشته را در خصوص دفاع از عقیده خویش گوشزد کرده و میفرماید:
اي مؤمنین آیا گمان برده و خیال کردید بدون زحمت و مشقت و بصرف اظهار ایمان داخل بهشت میشوید در حالی که هنوز
گرفتاري و حوادث و مصیبتهاي ص: 72
آنانکه پیش از شما بودند از پیغمبران و پیروانشان بشما نرسیده و مانند آنها مورد آزمایش قرار نگرفتهاید و بر آنان رنجها و
بدبختیهاي طاقت فرسا رسیده و دچار ناگواریها و ناکامیها از قبیل کشته شدن و گرسنگی و بیماري و شکست خوردن از دشمن
گردیدند تا حدیکه پیامبر و افرادیکه ایمان آورده بودند از شدت گرفتاري نگران و پریشان گشته و بعنوان تقاضاي کمک از
خداوند متعال نه بعنوان اعتراض بر دستگاه پروردگار گفتند پس یاري خدا کجاست؟ و چه وقت نصرت و کمک الهی به ما خواهد
رسید تا از این بلایا نجات پیدا کنیم در آن هنگام به پیغمبران وحی نمودیم که آگاه باشید یاري خداوند و پیروزي با خدا پرستان
است و شما نیز سر انجام ایشان را خواهید داشت.
ز آن بلاها کانبیاء برداشتند سر بچرخ هفتمی افراشتند
صفحه 55 از 274
هر که در راه محبت بیشتر بر دل او بار محنت بیشتر
و یا بنا بقول بعضی از مفسرین جمله متی نصر اللّه سخن کسانی بود که از کمک خدا مأیوس شده بودند ولی بعدا فکر کردند و
فهمیدند که خداوند همواره به وعدههائی که کرده عمل نموده است لذا گفتند الا ان نصر اللّه قریب یا مؤمنین گفتند نصرت خدا
کی رسد پیغمبر اکرم در جواب آنها فرمودند آگاه باشید نصرت خدا نزدیک است که در این صورت کلمه یقول راجع بیک جمله
به پیغمبر و راجع به جمله دیگر بمؤمنین نسبت داده شده است چنانکه در آیه:
جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْ لِهِ نیز بهمین طریق تفسیر شده است. و از این آیه استفاده میشود که: امّت پیغمبر
اسلام صلی اللّه علیه و آله باید منتظر شدائد و سختیها بوده و در موقع آمدن ص: 73
بأساء و ضراء ثبات و استقامت بخرج داده و از خداوند درخواست کمک و یاري نمایند تا نصرت حق شامل آنان گردد زیرا این
نصرت براي کسانی که شایستگی آن را دارند و تا آخرین درجه پایداري میکنند و در برابر تندباد حوادث و زلزله و پیش آمدها
استوار میمانند و یقین دارند که هیچ کمکی جز کمک الهی نیست ذخیره شده است و این هم باید دانست که توفیق رسیدن
بمقصود بدون صرف مال و جان و تحمل مشقات و رنج و مصیبت بانسان دست نخواهد داد.
نابرده رنج گنج میسّر نمیشود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
(214)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 73
یا گمان کردید جز با امتحان میتوان گردید داخل بر خبان
تا نیائید آنچنان در راه دین کامدند از روي طاعت پیش از این
میرسید از بهر ایشان مستدام رنج و سختی فقر و بیماري تمام
روز خندق یافت این آیت نزول کاهل دین بودند از محنت ملول
در تزلزل بودشان از حضم دل داشتند انواع سختی متصل
تا پیغمبر گفت با یاران کی است وقت یاري از حق اعنی در پی است
گشته نزدیک آن زمان نصرتش خواهد آمد چونکه آید نوبتش
اینکه میفرمود او با مؤمنان بر تسلّی بدنه تردید و گمان
در حقیقت این تمنا و دعا است انتظار نصرت و فتح از خداست
در جزع با مؤمنین همراه بود هم ز یسر از بعد عسر آگاه بود
(214)
ص: 74
شأن نزول .... ص : 74
عدهاي از مفسرین که از جمله آنها است سدي و قتاده میگویند این آیه در روز خندق موقعیکه مسلمین در مدینه محصور شده و
ترس و وحشت بر آنان مستولی گشته بود نازل شده است که خداوند متعال بدینوسیله بآنها صبر و پایداري و وعده نصرت داده
است.
صفحه 56 از 274
جلد دوم مجمع البیان و جلد دوم تفسیر ابو الفتوح رازي و تفسیر لاهیجی نیز این شأن نزول را نقل کردهاند و بعضی از مفسرین
نوشتهاند که این آیه در جنگ احد نازل گردیده زیرا عبد اللّه بن ابی بن ابی سلول باصحاب پیغمبر میگفت تا کی خود را بکشتن
میدهید و مال و جان خود را بخطر میافکنید و آنها در جواب میگفتند ما بدینجهت خود را بکشتن میاندازیم که اگر از دشمنان
کشتیم مجاهد در راه خدا هستیم و اگر کشته شدیم ثواب شهادت را میبریم وي در جواب آنان میگفت این تمناي باطلی است که
شما دارید زیرا اگر محمّد صلی اللّه علیه و آله راست میگفت خدا دشمنان را بر او غالب نمیکرد و اسیر آنان نمیگشت.
ولی بروایت عطا این آیه در باره مهاجرین از اصحاب پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله که از اموال خود چشم پوشیده و در کمال
فقر و بیچارکی در مدینه بسر میبردند نازل گشته و خداوند آنها را بدینوسیله بصبر و شکیبائی دعوت نموده و پیروزي نهائی و
نصرت خود را بآنان وعده داده است.
ص: 75
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 75
قوله تعالی مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ الذي- اسم موصول مذکر یعنی کسی که چنانکه در آیه 90 سوره یونس میفرماید:
حَتَّی إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ و جمعش در ضمن آیات قرآن الذین
آمده چنانکه در آیه 96 سوره حجر میفرماید:
الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ قوله تعالی أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّۀَ ان- بفتح الف حرفی است که بر چهار وجه
مورد استفاده قرار میگیرد:
1) حرف مصدري ناصب مضارع چنانکه در آیه 184 سوره بقره میفرماید: )
وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ یعنی صومکم خیر لکم ( 2) محغف از مثقّله چنانکه در آیه 20 سوره مزمل میفرماید:
عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضی که در اصل ان بتشدید نون بوده است. ص: 76
3) مفسره که ما قبل خود را تفسیر میکند چنانکه در آیه 27 سوره مؤمنون میفرماید: )
فَأَوْحَیْنا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ ( 4) تأکید مطلب که اغلب پس از حرف لما واقع میشود چنانکه در آیه 96 سوره یوسف میفرماید:
فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلی وَجْهِهِ
ص: 77
[سوره البقرة ( 2): آیه 215 ] .... ص : 77
اشاره
یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ
( عَلِیمٌ ( 215
ترجمه و شرح .... ص : 77
در این آیه مبارکه یکی از وظائف مهم اهل ایمان بیان گردیده و آن صرف مال و دارائی و موارد آن است اینک میفرماید:
صفحه 57 از 274
اي رسول گرامی از تو میپرسند چه چیز در راه خداوند متعال احسان و انفاق نمایند و چون سؤال از انفاق سؤال از مصرف آن را نیز
در بر دارد و علاوه بر آن کلمه من خیر معلوم میکند که مقدار آن باید قابل انتفاع باشد زیرا بمقدار غیر قابل انتفاع خیر گفته
نمیشود لذا جواب چه چیز باید انفاق کنند بکه باید داد گفته شده است لابد چنین گونه جواب دادن مصلحتی را شامل است و در
بخشیدن و انفاق نمودن مقدار و کمیت آن چندان مهم نیست بلکه چگونگی و راه آن مورد توجه است لذا میفرماید:
یا محمّد صلی اللّه علیه و آله بگو آنچه از خیر و نیکی و از سرمایه مادي و معنوي انفاق میکنید و میبخشید براي پدر و مادر و پدر
پدر و مادر مادر هر چه بالا روند ص: 78
زیرا اسم والدین باینها نیز شامل میگردد و خویشاوندان نزدیک و کودکانی که پدر ندارند و مستمندان و رهگذرانی که در بین راه
مخارجشان تمام شده باشد اگر در ولایت خود صاحب ثروت بوده باشند روا است البته مقصود از این انفاق زکوة نیست زیرا دادن
زکوة بر والدین جایز نیست و هزینه و مخارج آنان در صورت بیچیز بودن بفرزند واجب است اما نفقه خویشان بنا بعقیده شیعه و
شافعی واجب نیست اما ابو حنیفه آن را نیز واجب میداند و هر خیر و نیکی و عمل صالح و کار شایستهاي که میکنید خداوند متعال
از آن آگاه است و چه بهتر که انفاقهاي خود را پنهان دارند زیرا آنکس که بشما پاداش خواهد داد از همه اینها آگاه است و لازم
نیست شما تظاهر کرده و آن را باطلاع دیگران برسانید و تنها عملی که شایسته اجر و ثواب باشد رفتار یا انفاقی است که به نیّت
بندگی آراسته و و بقصد ستایش پروردگار انجام یابد.
(215)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 78
از تو میپرسند ز انفاق اهل مال کان چه باشد یا چه مقدار از منال
گو کنید انفاق آنچه از نیکوي گر که باشد خرمنی آن یا که جوي
هست بهر والدین و اقربین و آن یتیمان و مساکین ز اهل دین
و آنکه در ره مفلس است از هر قبیل نامش آمد در خبر ابن السبیل
و آنچه نیکوئی کنید اندر سبل حق باو دانا بود از جزء و کل
(215)
ص: 79
شان نزول .... ص : 79
از ابن عباس روایت شده که عمرو بن جموح که پیرمرد توانگري بود از پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله پرسید که چه مقدار از مال
خود را انفاق کنم و بچه کسانی کمک نمایم در پاسخ سؤال وي این آیه شریفه نازل گردید.
طبري صاحب جامع البیان نیز از ابن جریح بدون ذکر نام سائل این سبب نزول را نقل کرده است.
ولی صاحب کشف الاسرار و روض الجنان و مجمع البیان اسم سائل را هم ذکر کردهاند هر چند در این آیه جواب پرسش عمرو که
گفته بود چه چیزهاي خود را به بخشم بالصراحۀ گفته نشده ولی در ضمن جمله: ما انفقتم من خیر چنین جواب داده شده که از
بهترین اموال خود انفاق نمائید ولی چون اهمیت نفقه باهمیت مصرف آن است لذا این موضوع صراحتا در آیه بیان شده است و امّا
اینکه سؤال کننده تنها عمرو بن جموح باشد بعضی از مفسرین نپذیرفتهاند و گفتهاند که آیه بصیغه جمع نازل گردیده است.
صفحه 58 از 274
ولی قتاده میگوید: از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله در باره نفقه سؤال کردند این را خداوند متعال در جواب آنان نازل فرمودند.
ص: 80
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 80
قوله تعالی ما ذا یُنْفِقُونَ کلمه ماذا در چند وجه بشرح زیرا بکار برده شده است.
اول اینکه ما استفهامیه و ذا موصوله باشد چنانکه در آیه مورد بحث مذکور شد.
دوم اینکه ماء استفهامیه و ذا اشاره باشد سوم اینکه لفظ ماذا کلمه مرکب و استفهامیه باشد.
چهارم اینکه لفظ ماذا اسم جنس بمعناي شیء یا موصول بمعناي الذي باشد پنجم اینکه ماء زائد و لفظ ذا براي اشاره باشد. ششم
اینکه ماء استفهامیه و کلمه ذا زاید باشد و جایز است که آیه شریفه:
یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ را نیز از این قسم بدانیم.
ص: 81
توضیحات .... ص : 81
1) از موضوعاتیکه بیشتر در قرآن مجید مطرح گردیده و بندگان ر بآن متوجه ساختهاند موضوع امتحان خداوند متعال نسبت به )
بندگان خویش است و امتحان خداوند بخاطر کشف امري از بندگانش نیست زیرا چیزي بر او پوشیده و پنهان نیست تا بوسیله
آزمایش روشن گردد بلکه او علام الغیوب و عالم السر و الخفیات است و از ظاهر و باطن و از سرّ و علن هر کس باخبر است ولی
امتحان خداوند بخاطر دو چیز است یکی آنکه بر شخص امتحان شده روشن شود که داراي چه صفاتی است و دعاوي او تا چه حد
مقرون بحقیقت است زیرا بسا بر خود انسان امر مشتبه گشته و فکر میکند داراي مراتب عالیه از ایمان و ملکات فاضله است ولی
موقع امتحان چه بسا خلاف آن ظاهر میگردد و دیگر آنکه سایرین نیز موقعیت و مرتبه ایمان این شخص را بدانند تا اینکه اگر مورد
عنایت و محبت قرار گرفت و یا معذب و معاقب شد بدانند که بیجهت نبوده بلکه بجا و سزاوار محبت و یا عقاب بوده است و
امتحانات الهی بر دو نوع است: امتحانات تکوینی و امتحانات تشریعی و امتحانات تکوینی نیز بر دو قسم است گاهی بعطاء نعمت
است و گاهی بنزول بلا و امتحانات تشریعی هم در مورد تکالیف الهی از واجب و مستحب و حرام و مکروه است تا معلوم شود که
بنده خدا تا چه اندازه نسبت باوامر الهی مطیع و نسبت بنواهی او منتهی است، خلاصه بندگان الهی دائما مورد امتحان و آزمایش
قرار میگیرند و هر چه مقام بنده رفیعتر باشد امتحان او نیز شدیدتر میگردد. ص: 82
2) از مطالبیکه میتوان از این آیه شریفه استنباط و استخراج نمود این است که نعمتهاي اخروي محفوف به بلیات دنیوي است و صبر )
در ناملایمات و پایداري و استقامت در دینداري اگر توأم با متانت و تحمل گردید روحانیت شخص را زیاد کرده و او را لایق
بهشت که دار کرامت حق و محل سعداء است میگرداند و دیگر اینکه مؤمنین را متوجه میسازد که اگر در معرض امتحان قرار
گرفته و گرفتار بلیات و مصیبات گشتند از خدا یاري بجویند تا پیروزي نصیب آنان گردد.
و همچنین در این آیه مؤمنین را دلداري داده و متوجه میسازد که فقط شما نیستید گرفتار بلیات میشوید بلکه تمام ملل دنیا گرفتار
بودند زیرا دنیا دار بلا و محل امتحان است و حوادثی که در امتهاي پیش بوجود آمده در این امت نیز بوجود خواهد آمد و در
حقیقت این همان مطلب معروفی است که میگویند تاریخ تکرار میشود خلاصه پیروان توحید آزار و شکنجههاي بسیار دیده و
همیشه مأیوس شدند چنانکه میفرماید:
صفحه 59 از 274
حَتَّی إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْ رُنا ( 3) مفسرین در ذیل آیه یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ در اینکه آیا جواب
مطابق سؤال داده شده یا نه اقوال مختلفی دارند که ببعضی از آنها اختصارا اشاره میشود بعضی معتقدند مراد از ماذا ینفقون سؤال
از ماهیت و حقیقت نیست بلکه مقصود این است که انفاق را باید چگونه انجام دهید و موارد آن کجاست امّا در پاسخ مصرف آن
تعیین گردیده لذا جواب مطابق سؤال است و امّا سخن معروفی که میگویند که ما براي سؤال از ماهیت است یک اصطلاح منطقی
نیست و کلام عربی فصیح را نمیتوان بر آن حمل کرد تا چه رسد بآیات قرآنی که فصیحترین و بلیغترین
ص: 83
کلامها است.
بعضی گفتهاند: گر چه سؤال در این آیه بوسیله کلمه ما شده است امّا چون روشن است که وسیله انفاق مال است لذا ذهن متوجه
آن نمیشود و معلوم میشود که سؤال از کیفیت است چنانکه وقتی بنی اسرائیل بموسی علیه السّلام گفتند:
ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا جواب آمد:
إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ ... چون در اینجا معلوم بود که گاو همان چهارپاي معروفی است لذا وجهی ندارد که ماهی را حمل بر سؤال از
ماهیت نمود بلکه مقصود سؤال از کیفیت آن بوده تا گاو مزبور براي آنها از سایر گاوها مشخص و معین گردد و لذا در اینجا هم
مطابق سؤال جواب داده شده است.
مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان مینویسد: مبدء اشتباه این نویسندگان یک موضوع است و آن این است درست است که ما
در لغت براي سؤال از ماهیت منطقی یعنی حدي که از جنس و فصل قریب تألیف شده باشد وضع نشده.
ولی لازمه وضع نشدن براي آن وضع شدن، براي پرسش از کیفیت نیست بطوریکه بجاي علی من انفق مثلا ماذا انفق گفته شود و
در جواب مصارف و موارد انفاق تعیین گردد بلکه ما براي سؤال از معرف وضع شده خواه معرف حد باشد و تمام ماهیت را بیان
کند یا خواص و اوصاف ماهیت را تعیین نماید بنابراین معنی لغوي آن اعم از معناي اصطلاحی است نه اینکه مغایر آن باشد و در
داستان بقره بنی اسرائیل هم سؤال و جواب روي معناي لغوي است یعنی آنها میخواستند بقرهاي که مأمور بذبحش بودند بر ایشان
مشخص و ممتاز گردد لذا حضرت موسی علیه السّلام از طرف خداوند متعال مأمور شد که مشخصات و اوصاف مخصوص آن را
بر بنی اسرائیل بیان نماید و اما اینکه میگویند سؤالی که در ص: 84
مورد انفاق و بقره بالفظ ما شده چون ماهیت معلوم بود پس باید حمل بر سؤال از کیفیّت شود خطا است زیرا معلوم بودن مورد
سؤال سبب تغییر معناي کلمه نمیگردد و همچنین است گفتار کسانیکه میگویند سؤال در آیه مورد بحث از دو جهت بوده هم از
جهت چیزیکه باید انفاق شود و هم از کیفیت آن و چون سؤال از کیفیت از جواب معلوم بود در لفظ آیه حذف شده است در هر
صورت پاسخی که در این آیه به سؤال از انفاق داده شده از روي حکمت بوده و میخواهند به پرسندگان بفهمانند چیزیکه بیشتر به
سؤال احتیاج دارد مصارف انفاق است نه چیزیکه انفاق میشود زیرا روشن است که انفاق بوسیله خیر و مال انجام خواهد شد و
تغییر دادن محور سخن و انتقال از مطلبی به مطلب دیگر یکی از لطیفترین فنون بلاغت بوده که در قرآن مجید در موارد زیادي دیده
میشود از آن جمله است آیه 89 سوره شعراء که میفرماید:
یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ که در این آیه شریفه محور سخن از وصف روز قیامت و منفعت نبخشیدن مال
و فرزند بوصف صاحبان قلب سلیم تغییر داده شده و همچنین است آیه.
قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلی رَبِّهِ سَبِیلًا و آیه سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِ فُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ: و امثال اینها که
در آیات قرآن واقع شده است.
و ضمنا مواردیکه در این آیه مبارکه ذکر گردیده از باب بیان مصداق بوده نه اینکه مصارف انفاق منحصر باینها باشد بلکه انفاق در
صفحه 60 از 274
راه جهاد و در راه نشر احکام و ترویج دین مبین و همچنین انفاق به همسایگان و سایر مصارف خیریه هم
ص: 85
از موارد انفاق هستند و همچنین انفاق، احکام بسیاري دارد که آیه مبارکه بطور اجمال بیان فرموده که انفاق باید از خیر و مال باشد
و اطلاق کلمه خیر بر مال در چندین آیه از آیات واقع شده است و اما احکام تفصیلی انفاق مانند تفاصیل احکام نماز و روزه و
خمس و زکوة و حج و غیره از شأن قرآن نبوده بلکه بواسطه پیغمبر اکرم و ائمه طاهرین علیهم السّلام بایستی بیان گردد.
ص: 86
روایات .... ص : 86
1) تفسیر الدر المنثور از ابن عباس نقل میکند که گفت مردي بهتر از یاران محمّد صلی اللّه علیه و آله ندیدم جز آنچه را که بر )
ایشان منفعت داشت سؤال نمیکردند تا هنگامیکه پیغمبر اکرم از دنیا رفت جز سیزده مسأله از او نپرسیدند که همه آن سؤالات در
قرآن مجید بیان شده است مانند این سؤالها:
یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ- یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ- یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْیَتامی یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفالِ- یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ-
یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ.
2) سدي روایت کرده که روز که این آیه نازل شد هنوز زکوة واجب نشده بود و منظور از آن مخارجی است که انسان )
بخانوادهاش میپردازد و صدقهاي است که در راه خدا میدهد سپس قانون زکوة آن را نسخ کرد.
ولی مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان مینویسد که نسبت بین آیه زکوة که میفرماید: خُ ذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَۀً و بین این آیه
نسبت ناسخ و منسوخ نیست مگر اینکه منظور از نسخ معناي دیگري باشد.
3) ابن عباس از عطا نقل کرده که مردي خدمت رسول اکرم شرفیاب شد و عرضه داشت که من یک دینار مال دارم حضرت )
فرمود صرف خودت کن پس از آن گفت دو دینار دارم حضرت فرمود صرف عیالت کن سپس گفت سه دینار دارم أنوار العرفان
فی تفسیر ص: 87
حضرت فرمودند:
صرف خدمتگزارت کن عرضه داشت چهار دینار دارم فرمود صرف پدر و مادرت کن گفت پنج دینار دارم فرمود در راه خدا انفاق
کن.
تجزیه و ترکیب .... ص : 87
قوله تعالی یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ ماذا در موردي گفته میشود که سائل جویاي تشخیص و بیان رساي چیزي است که از آن پرسش
مینماید و فعل مضارع یسئلونک ادامه سؤال را میرساند و کلمه ما از نظر ترکیب مبتداء و ذا که بمعناي الذي است خبر آن است.
و بنظر بعضی کلمه ماذا بمنزله یک کلمه است و بوسیله کلمه ینفقون منصوب شده است و کلمه و ما تفعلوا توسعه در سرمایه انفاق
را میرساند.
ص: